در قرآن، نام بیست و پنج پیامبر به صراحت آمده است و گفته شده که تعدادشان، از اینها بیشتر است. گویا آیه ۱۶۴ سوره نساء و آیه ۷۸ سوره غافر ۷۸، تمام نشانی موجود در قرآن برای وجود پیامبران زیاد است: پیامبرانی فرستادیم که داستانهایشان را برایت گفتیم و بعضیها را هم نگفتیم.
در احادیث، به صورت مشهور و نه متواتر، تعداد پیامبران از زبان ابوذر، امامان باقر، صادق و رضا نقل شده که همه به استناد سوال از پیامبر گفتهاند که ۱۲۴هزار نبی برانگیخته شدهاند که از این تعداد ۳۱۳ نفر (حسن تصادف عددی!) رسول بودهاند و مبعوث به رسالت شده بودند.
۱. امام رضا(عليه السلام) از پدرانش نقل مى كند كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «؛ خداوند ـ عزّ و جلّ ـ يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر آفريده كه من گرامى ترين آن ها نزد خدايم و فخرى نيست... .» ۲. ابو بصير از امام صادق(عليه السلام) و ابو حمزه از امام چهارم(عليه السلام) روايت كرده اند: «كسى كه دوست دارد يكصد و بيست و چهار هزار پيامبر با او مصافحه كنند، در نيمه ى شعبان قبر ابى عبدالله الحسين(عليه السلام) را زيارت كند... .»۳. امام باقر(عليه السلام) از پيامبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) روايت مى كند: « تعداد پيامبران يكصدو بيست و چهار هزار نفر است كه پنج نفر آن ها اولوالعزم مى باشند... .» ۴. ابوذر ـ رحمه الله ـ مى گويد: از پيامبر(صلى الله عليه وآله) پرسيدم كه پيامبران چند نفرند؟ ايشان فرمودند: يكصد و بيست و چهار هزار نفر هستند. عرض كردم: عدد رسولان چند تاست؟ فرمود: سيصد و سيزده نفر....» (منبع)
بعید هم نیست که همه روایات هم از همان سوال ابوذر ریشه بگیرد. به هر حال او نقش بسیار پررنگی در این دین داشته است.
از پیامبران معروف، سه نفر عروج کردهاند ( شاید تا زمانی به زمین بازگردند؟ چرا؟). تا زمان موسی و داوود هم گویا تقریبا همه پیامبران معروف از بیماری خاصی رنج میبردهاند که از مرگشان جلوگیری میکرده است. همه آنها در فاصله بین فلسطین و بینالنهرین به دنیا آمدهاند. جدول
عمر و مدفن پیامبران. حضرت محمد، حدود ۶هزار سال پس از آدم آمده و در نتیجه انسان سابقهای کمتر از ۸۰۰۰ سال روی زمین دارد. یعنی نشانههای تمدن و کشاورزی در چین، که به ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح باز میگردد، به حدود ۲۰۰۰ سال قبل از هبوط آدم میرسد. باید بپذیریم که انسانهایی روی زمین بودند ولی مورد تایید خدا واقع نشدند و ایشان گونه دیگری فرستادند. نقلی نیست! به هر حال تا زمان محمد، گویا همه پیامبران بر قومی فرود آمدند که ما اکنون به اسم بنیاسرائیل میشناسیم.
گویا شیوه کار به این صورت بوده که تعدادی از پیامبران وحی دریافت میکردند و سپس به پیامبران دیگر ابلاغ میکردند تا آنها حرف خدا را به مردم برسانند. شیوهای بسیار کارآمد. بعضی هم برای یک منطقه، شهر یا خانواده مبعوث شده بودند ( و ما میدانیم که مبعوث شده بودند برای آن که فقط به خانواده خود درس بدهند. یقین داریم که این موجود، دچار توهم نبوده است).
از پیامبران بعد از محمد، کار بهاءالدین و جوزف اسمیت بیشتر از بقیه گرفته است. دومی چون دور از دسترس مسلمانان بوده، فرصت تکفیر شدن نیافته است. به جز سه دین بزرگ ابراهیمی، گویا نشانههایی از وجود پیامبران در یونان باستان هم (بدون منبع در ویکیپدیا) وجود داشته است. البته واژه به کار رفته در این مورد که در انگلیسی به Prophet تبدیل شده است، به معنی واسطه و وکیل استفاده میشده و لزوما آدمی نبوده که از طرف خدای واحد مبعوث شده باشد (با توجه به جامعه چندخدایی یونان باستان، غیرمنطقی هم نیست)
و اما در یهودیت، گفته شده که تعداد پیامبران دو برابر نفراتی است که مصر را ترک کردند: چیزی حدود یک میلیون و دویست هزار نفر(خیلی عجیب نیست اگر که من ادعا کنم در آن زمان شاید هنوز میلیون وجود نداشته و این روایت وقتی که از زبان محمد در آمده، تبدیل به یک هزارم شده و صد و بیست و چند هزار نفررا نتیجه داده است؟ دلیل خاصی دارید برای باور نکردنش؟). تلمود، تعداد پیامبران را ۴۸ مرد و ۷ زن گفته است که منابع دیگر سه زن را به آن تعداد اضافه کردهاند. در منابع یهود، آخرین پیامبران زکریا و ملاخی هستند. تا جایی که من میدانم و بر خلاف ادعای اسلام و مسلمانان، هیچ نشانهای از حضور پیامبری خارج از قوم بنیاسرائیل و خصوصا به نام محمد در یهودیت وجود ندارد. البته نامی از عیسی هم نیست، بلکه از مسیح حرف زده شده که هنوز ارتدوکسهای یهود منتظر ظهورش هستند. مسیحیان ادعا دارند که شما خواب بودید، ظهور کرد و تمام شد و رفت. نه، اصلا بیدار بودید و به سیخ و صلابه کشیدیدش. شرم برشما!
در کتابهای عهد جدید مسیحیت، بحثی در مورد تعداد نشده است و میشود از حضور کتابهای عهد قدیم (یا همان منابع یهودیت) استفاده کرد. بعضی از مسیحیان معتقدند که پیامبری با عیسی پایان یافت. پیام خدا کامل دریافت شد و دیگر کسی نمیآید. بیشتر گروههایشان البته برای یحیای تعمید دهنده یک استثنا قائل میشوند. عهد جدید، مرگ آخرین نفر از حواریون را پایان پیامبری میداند و میگویند که مسیح بعد از عروج، به زمین بازگشت و حواریون خود را آموزش داد تا آنها مسیحیان را آموزش دهند. دستورات دقیقی هم برای شناختن پیامبران راستین و دروغین در "دیداکی" یا کتاب "تعالیم دوازده حواری" آمده است. آخرین کسی که خودش را به عنوان پیامبر جا زده و بیش از چهارده میلیون نفر هم پیرو دارد، جوزف اسمیت است که همین صد و هشتاد سال پیش آمد.
اشتباهی که قرآن و اسلام تکرار نکرد، همانا پایین نکشیدن حتمی و قطعی کرکره این دکان بود، به نحوی که مو لای درزش نرود. نه، صبر کنید، بقیه هم همین کار را کرده بوند ولی باز هم اسلام خودش را جا داد. شاید کاری که بقیه نکرده بودند، دستور دینی برای کشتن پیامبران "دروغین" بود. همه پیامبران برای قوم و قبیله خاص خودشان آمده بودند، ولی محمد آخرین بود که برای همه مردم دنیا آمد. اسلام، مرجع بسیار عظیمی از داستان و منبع سرشاری از پیامبران در اختیار داشت. همه کار را یهودیت کرده بود و کافی بود که چند نمونه از بنیاسرائیل را مثال بیاورد تا بتواند نه تنها خودش را دانای کل بخواند و از سویی دیگر همه ادیان را همسو بداند و از جانب خدا. در اسلام و یهودیت، آدم اولین پیامبر است ولی دو دین گفته شده به همراه مسیحیت به پیامبر خود به عنوان آخرین اعتقاد دارند. مسلمانان سرسختانه ادعا دارند که آن دو دین تحریف شدهاند. برخلاف چیزی که در مدرسه خوانده بودم، هیچ مورد مشخصی از حضور محمد در کتابهای معتبر عهد عتیق و جدید وجود ندارد. چند جایی که مسلمانان ادعا دارند که اشاره به پیامبرشان شده است، با خواندن دقیق متن خواهید فهمید که هر چقدر به دلخواه هم تفسیر کنید و هر چقدر سعی بیهوده کنید، باز همی نمیتوانید پیامبر اسلام را از متن پیدا کنید. در بیشتر موارد نقل از انجیل کاملا از متن خارج میشود و فقط نور به همان جایی تابانده میشود که مورد نظر بوده است. نمونه از
ویکیپدیا:
گفت و گویی در انجیل یوحنا باب اول[۳] که در آن از پیغمبری مورد انتظار یهودیان غیر از مسیح ذکر میشود[۴].
که اگر
متن را بخوانید، دقیقا از یحیی به عنوان آن پیامبر نام برده شده است. تنها در
انجیل بارنابا به طور مستقیم از محمد نام برده شده و بیش از هر کتاب دیگری هم مورد استناد قرار گرفته است. البته که تعجب نباید کرد، اگر این کتاب مورد تایید مسیحیان نباشد و اگر که قدیمیترین نسخه این کتاب در قرن شانزدهم و در تونس مسلمان پیدا شده باشد. نشانههایی وجود دارد که نسخههای ایتالیایی و اسپانیایی این کتاب، در ترکیه (کشوری مسلمان) نوشته شدهاند. البته باید گفت که پاپ ژلاسیوس اول در قرن پنجم میلادی این کتاب را (به همراه تعداد زیادی انجیل دیگر) در لیست کتابهای غیرقانونی و نامعتبر مسیحیت وارد کرده بود. به هر حال باید تکلیفمان را مشخص کنیم که متولی یک دین، چه کسی است: آن که دین را نمایندگی میکند یا آن که دوست داشتیم نماینده باشد.
همه این حرفها، هیچ هدف خاصی نداشت. صرفا نمونههایی بود از لزوم فکر کردن در مورد خیلی چیزها. از الزامی که داریم برای پرسیدن و تحقیق کردن. از دروغهایی که به خورد ما داده شده است. از پایههای باور فکری بسیاری از ما که همه زندگیمان را شکل میدهد و میتواند بر هیچ استوار باشد. از امکان تفسیر هر چیزی، به صورتی که دوست داریم یا دوست دارند، برای آن که نتیجه دلخواهمان را بگیریم.
در پایان هم، برای آن که دور هم خوش باشیم، روی انگشتر چند پیامبر را بخوانیم (
منبع):
حضرت آدم(ع): *لا اله الا الله* *محمدرسول الله*
حضرت نوح(ع):* لااله الاالله*
حضرت ابراهیم(ع): *لااله الاالله* *محمدرسول الله* *لاحول ولاقوه الابالله* *فوضت امری الی الله*
حضرت محمد(ص):*لااله الاالله* *محمدرسول الله*
تکمیلی: با وجو تسلط بسیار کم بر عربی، تلاش کردم که چیزی هم در منابع عمدتا عرب زبان اهل سنت پیدا کنم. گویا نقل قول تعداد پیامبران از زبان محمد، چندان محبوب نیست. تعداد رسولان هم به جای آن عدد جادویی و مورد علاقه شیعه، سیصد و پانزده نفر (و البته توسط پیامبر اسلام) گفته شده است. منبع معتبر و اینجا هم ادعایی دارای منبع که اگر خواستید مراجعه کنید. در ضمن اعتقاد ملایمی وجود دارد که همه ادیان بر این باورند که از عمر انسان ابوالبشر بیش از ده هزارسال نمیگذرد. پیش شرط: حرف "کتابهای آسمانی" را دربست قبول کنید! خدا تکامل را دید و از یک جایی به بعد، دلش خواست که مهره خودش را به بازی بفرستد. همان که روی زمین بود را برداشت، اولین Cloning تاریخ را انجام داد، درونش دمید و دوباره بر زمین گذاشت و از آن به بعد، انسان موجودی شد لازمالنبی. دیگر احتیاج به خدا داشت و پیامبر تا زندگی را یاد بگیرد. افسانه آفرینش اینگونه آغاز میشود.