۱۳۹۰ شهریور ۱۱, جمعه

چرا نباید آینه رفتار حاکمان باشیم؟

لحظه‌ای که یک رژیم جنایتکار اصول پذیرفته شده‌ی قانون را نقض می‌کند، لحظه‌ای که جنایت مجاز دانسته می‌شود، هنگامی که برخی از مردم، که بالاتر از قانون قرار دارند، می‌کوشند دیگران را از منزلت، شرافت و حقوق اولیه‌ی خود محروم کنند، اخلاقیات مردم عمیقاً تحت تاثیر قرار می‌گیرد. رژیم جنایتکار این را می‌داند و سعی می‌کند از طریق ایجاد رعب و وحشت به رفتار اخلاقی و شایسته‌ای تداوم بخشد که بدون آن هیچ جامعه‌ای، حتی جامعه‌ای که چنین رژیمی بر آن حکومت می‌کند، نمی‌تواند به وظیفه‌ی خود عمل کند. اما به اثبات رسیده‌ است که در جایی که مردم انگیزه‌ی اخلاقی رفتار کردن را از دست داده‌اند، رعب و وحشت نمی‌تواند کار چندانی از پیش ببرد.
من چمدانی را که قاتلان‌مان از کس دیگری دزدیده بودند کش رفتم. و بابت این کار به خودم مغرور بودم، متوجه نبودم که غرورم چقدر احقانه بود.
سال‌ها بعد دریافتم که فقط چیزهای اندکی وجود دارند که بازگرداندن‌شان دشوارتر از اعاده‌ی عزت و شرافت از دست رفته، و اخلاقیات آسیب‌دیده است، و شاید به همین دلیل بود که در خلال رژیم کمونیستی به شدت کوشیدم از این چیزها محافظت کنم.
هر جامعه‌ای که بر مبنای فریبکاری استوار شود، و حتی اگر فقط در میان مشتی از نخبگان، جرم و جنایت را به عنوان یک جنبه از رفتار پذیرفته شده تحمل کند، و در همان حال یک گروه دیگر را، حال هر قدر هم اندک باشد، از شرافت و منزلت و حتی حق و حقوقی که نسبت به زندگی خود دارد محروم کند، خود را به تباهی اخلاقی، و در نهایت، به فراموشی کامل محکوم می‌کند.

روح پراگ ، ایوان کلیما، برگردان فروغ پوریاوری، نشر آگه ، چاپ اول، صص 23 - 24
(متن عینا رونویسی شده است)

۱ نظر:

  1. وقتشه شوایک عزیز.حالا دیگر باید بنویسی.یکی از دست هایی هستی که انتظارت را می کشیم،و باید ط.ری بنویسی که جنگ کمتری رخ دهد....در مورد داغان شدن دین عرض کنم که آمار گرفتم:84 درصد چمرانی ها مواد مصرف می کنند،بی انگیزیه،دنیا را پوچ تشخیص داده ند،بی آنکه برای پوچی راهی جز متادون و ترامادول بجویند.وضع بدی ست دوست عزیز .باید بنویسی و به همه چیز هم حواست را بدهی.

    پاسخحذف