۱۳۹۲ آذر ۲۹, جمعه

استعاره‌ها - سیلویا پلات

من معمایی هستم در نه بخش،        
یک فیل، خانه‌ای بزرگ،
یک خربزه خزنده بر دو پیچک.
میوه‌ای سرخ، عاج‌گون، کُنده‌ای مرغوب!
این قرص بزرگ نان، ورآمده است از مخمر.
پول، تازه ضرب شده است در این کیف بزرگ.
من یک وسیله‌ام، یک مرحله، گاوی درون گوساله.
من یک کیسه سیب سبز خورده‌ام،
سوارم بر قطاری که پیاده نمی‌توان شد.

I’m a riddle in nine syllables, 
An elephant, a ponderous house, 
A melon strolling on two tendrils. 
O red fruit, ivory, fine timbers! 
This loaf’s big with its yeasty rising. 
Money’s new-minted in this fat purse.
I’m a mean, a stage, a cow in calf. 
I’ve eaten a bag of green apples, 
Boarded the train there’s no getting off.

سالها پیش بود که برادرم این شعر را خواند، کتاب را بست، به سویم برگشت، دهانش را باز کرد و نعره‌ای کشید. شعر، به خصوص شعر غیرفارسی، هیچ وقت برایم چندان علاقه‌برانگیز نبوده است. این هم کنار خرت و پرت‌های دیگر به مدت بیش از ۱۵ سال گوشه مغزم مانده بود. نمی‌دانم چه شد که به یادش افتادم. به یاد همان بخش "گاوی درون گوساله" که فک کامیار را به زمین انداخته بود. گشتم و از اینجا پیدایش کردم، به همراه یک تفسیر کوتاه که آن را هم کاملا خلاصه ترجمه می‌کنم (شماره‌ها، تناظر یک به یک با بندهای شعر دارند):

۱- پلات (یا گوینده) در آغاز می‌گوید که شعرش را چگونه باید فهمید.  او یک معماست و دارد خودش را به بازی می‌گیرد. دقت کنید به عدد ۹. ۹ خط شعر، ۹ هجا در هر خط، تعداد واژگان هر خط هم مضربی از ۹. نام شعر (استعاره‌ها) هم می‌خواهد بگوید که باید به این عدد توجه داشت.
۲- گوینده باز هم دارد خودش را دست می‌اندازد و طعنه می‌زند به جثه بزرگ خودش.
۳- پلات (یا گوینده) احتمالا اشاره دارد به تلو تلو خوردنش به هنگام راه رفتن بر روی پاهایی (به نسب جثه) نازک که خربزه‌ای را بر دوش دارند.
۴- سرخ، جلب توجه به گوشت (نوزادی که در او شکل گرفته). عاج‌گون، اشاره به باروری تخمک‌هایش. باید این کنده مرغوب بالاخره بیفتد (بی‌افتد؟بیافتد؟؟) و به دنیا بیاید.
۵- پلات دارد شکمش را با نان ورآمده مقایسه می‌کند
۶- اشاره به داشتن چیزی ارزشمند و تازه.
۷-  (نامرتبط به آن مرجع و نظر شخصی) پلات خودش را یک وسیله و ابزار می‌بیند، در یک دوره گذرا. گاوی درون گوساله، به نظرم یک اشتباه در ترجمه است. اینجا ترجمه‌ای در دست ندارم و هرجا که فارسی این شعر را در اینترنت پیدا کردم، باز هم همین‌طور ترجمه شده بود. گویا باید "گاوی پا به ماه" ترجمه شود یا "گاوی حامله". این عبارت در انگلیسی به چنین مفهومی به کار می‌رود. (مترجم آن مجموعه شعر را به خاطر ندارم.)
۸- اشاره به ویار داشتن و خوردن سیب ترش؟
۹- این بند با توجه به بقیه شعر و مسلم بودن حاملگی، قابل لمس است.

اگر دوست داشتید بیشتر بخوانید، این را هم پیدا کرده بودم که تفسیر بهتری بود ولی باز هم (مثل همان منبع بالا) توسط یک دانش‌آموز نوشته شده است. حالا خواستم بگویم که گاهی خاطراتی به سراغمان می‌آید، سخت دردسرزا.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر