امروز و بعد از مدتها، سری به یکی از وبلاگهای قدیمیام زدم. آن زمان، فکر میکردم که خوب ترجمه میکنم. همه فعالیتم، ۲۰ پست بود و آخرینش، اواسط سال ۸۸. گویا بعد از ۳ سال به سرم زده بود که نسخه پشتیبان از وبلاگ تهیه کنم و هرگز فکر نمیکردم که به کارم بیاید. امروز دیدم که وبلاگم دیگر نیست. چند شعر و داستان کوتاه را مصداق جرم دانستهاند. برای زنده نگه داشتن آن کار و کوبیدن کاغدهای مجازی به صورت احمقها، و نیز به خاطر این که نسخه پشتیبان به احمقانه ترین صورت ممکن به دست صاحب وبلاگ میرسد، تمام آرشیو را یکجا و در یک پست میآورم، درست به همان صورتی که منتشر شده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر