منبع: ویکیپدیا |
جمهوری ساحل عاج هم نامش را مثل بیشتر مستعمرات اروپا، وامدار متجاوزان سفیدپوست است. مانند ساحل غلات، ساحل طلا و ساحل برده، اینجا هم به خاطر صادرات عاج معروف شده بود و البته با نام دوم ساحل دندان هم شناخته میشد. از آنجا که این نام همیشه به زبانهای دیگر ترجمه میشد، دولت ساحل عاج در سال ۱۹۸۶ به صورت رسمی نام «رپوبلیک دو کوت دو ایووار» یا République de Côte d'Ivoire را برای مناسبات دیپلماتیک برگزید و اعلام کرد که هیچ گونه ترجمه به زبانهای دیگر را به رسمیت نمیشناسد.
ابزار سنگی کشف شده در ساحل عاج از دوران پارینه سنگی. منبع: ویکیپدیا |
به درستی معلوم نیست که انسانها از چه زمانی در این ناحیه میزیستهاند، ولی ابزارهای کشف شده نشان میدهد که بین ۱۵هزار تا ۱۰هزار سال پیش از میلاد، یعنی دوران پارینهسنگی، جمعیت انسانی قابلتوجهی در ساحل عاج ساکن بوده است. قدیمیترین مدارک به دست آمده از ساحل عاج نشان میدهد که از ابتدای دوران امپراتوری روم، کاروانهای تجاری بربرها از کناره صحرا میگذشتند و نمک، برده و طلا به جاهای مختلف میبردند. جنه، گائو و تیمبوکتو از مراکز مهم اقتصادی آن زمان شد و بعدها امپراتوری سودان را تشکیل داد که بعدها مرکز گسترش اسلام در آفریقا شد.
ساحل عاج در قرنهای ۱۱ تا ۱۴ میلادی و با قدرت گرفتن امپراتوریهای مختلف، به ترتیب زیر نظر سودان، مالی و موریتانی اداره شد. تا قبل از آمدن اروپاییان، ۵ حکومت عمده در ساحل عاج به قدرت رسیدند. از مهمترین آنها، امپراتوری کنگ بود که زیر سلطه مالی تبدیل به حکومتی اسلامی شد و پیشرفت صنعتی و اقتصادی و کشاورزی خوبی داشت. امپراتوری آبرون هم حکومت مهم دیگری بود، که پایتختش به نام «بگو» مرکز مهمی برای تجارت و نیز جاذبهای برای دانشآموزان علوم اسلامی حساب میشد.
ساحل عاج در مقایسه با همسایهاش غنا، کمتر هدف بردهداران اروپایی بود و تجار برده، ساحلهایی را ترجیح میدادند که امکان پهلوگیری بهتری داشته باشند. فرانسویها تا اواسط قر
سموری توره نزدیک به بیست سال با فرانسویها جنگید. او ارتش بزرگ و مجهزی داشت و بر بخشهایی از ساحل عاج، مالی، گینه و بورکینافاسو حکومت میکرد. منبع: ویکیپدیا |
ن نوزدهم هنوز در ساحل عاج ساکن نشده بودند. در سال ۱۸۴۳ بود که یک دریادار فرانسوی با شاه منطقه پیمانی امضا کرد که این ناحیه را زیر حمایت فرانسه قرار میداد. بعد از آن بود که بازرگانان و مبلغان مذهبی و کاشفان و سربازان فرانسوی به ساحل عاج سرازیر شدند و از این منطقه به سمت مرکز آفریقا حرکت کردند و کشف سرزمینهای تازه برای امپراتوری فرانسه. در سالهای پایانی قرن نوزدهم، انگلیس تسلط فرانسه بر این منطقه را به رسمیت شناخت و ساحل عاج یکی از کلنیهای فرانسه شد. مرز غربی با لیبریا (کلنی انگلیس) بسیار سریع تعیین شد، ولی مرز شمالی کشور تا پنجاه سال بعد هم مشخص نشد.
ساحل عاج، تنها کشور ساحل غربی آفریقا بود که جمعیت مهاجر فرانسوی قابل توجهی داشت. یک سوم زمینهای کشت قهوه، کاکائو و موز در مالکیت فرانسویها بود و از کار اجباری بومیها بهره میبردند. اعمال مالیات توسط فرانسویها در ابتدای قرن بیستم، اهالی ساحل عاج احساس را تحقیر کرد. مقاومتها باعث شد که نه تنها مالیات، که بردهداری هم در سال ۱۹۰۵ برافتد. تا سال ۱۹۵۸ ساحل عاج عضوی از فدراسیون فرانسوی غرب آفریقا بود. همه روابط خارجی این کشورها توسط فرانسه اداره میشد، ولی بومیان میتوانستند رسوم خود را تا جایی که با ارزشهای فرانسویها تضادی نداشته باشد، به جا بیاورند.
فلیکس اوفوت-بوانی، اولین اتحادیه کشاورزی کاکائوکاران آفریقایی را در سال ۱۹۴۴ تشکیل داد و شروع حرکت استقلال ساحل عاج را کلید زد. یک سال بعد فرانسه مجبور شد کاراجباری را لغو کند. در سال ۱۹۵۸ فرانسه به بعضی از کشورهای عضو فدراسیون آفریقای غربی از جمله ساحل عاج، خودمختاری داد. دو سال بعد، ساحل عاج مستقل شد و اوفوت-بوانی اولین رییس جمهور کشور شد.
با مهاجرت کارگران از کشورهای همسایه، ساحل عاج به سرعت تبدیل به قدرتی بزرگ در تولید قهوه، کاکائو، آناناس و روغن نخل شد. معمولا بعد از استقلال کشورهای آفریقایی، جمعیت مهاجر آنجا را ترک میکردند. ولی جمعیت فرانسوی ساحل عاج بیست سال بعد از استقلال، دو برابر شده بود. اوفوت-بوانی سیستم تکحزبی برقرار کرد و هیچ رقابتی را تحمل نمیکرد. او با تکیه بر عوام هر دوره به عنوان رییس جمهور انتخاب میشد، ولی فعالیتهای اقتصادی و سیاسیاش زیر انتقاد دائمی بود. او میلیونها دلار خرج کرد تا دهکده زادگاهش را پایتخت کشور کند، که ناموفق ماند. او در برخورد با ادیان و اقوام مختلف، بسیار محتاط بود. ولی جانشینش «آنری کونان بدیه» با تاکید بر ملیگرایی و برتری ساحلعاجیها بر دیگران، به ریاست جمهوری رسید و ارتباط این کشور با همسایگانش را به هم ریخت. در سال ۱۹۹۹ او در یک کودتای بیخوریزی برکنار شد و لورن گباگبو جایش را گرفت.
ساحل عاج در سال ۲۰۰۲ گرفتار جنگ داخلی شد. فرانسه به بهانه محافظت از شهروندانش و در عمل برای کمک به دولت، نیرو در کشور پیاده کرد. هنوز هم معلوم نیست که چه چیزی باعث آشوب ناگهانی شد، ولی رسانههای دولتی ادعا کردند که رییس جمهور پیشین دست به کودتا زده بوده است. دو سال بعد و در پی رد درخواست دولت از شورشیان برای زمین گذاشتن اسلحه، ارتش اشتباهی به مواضع نیروهای فرانسوی حمله کرد. در جواب، ارتش فرانسه بیشتر نیروی هوایی ساحل عاج را نابود کرد. در پی انتخابات سال ۲۰۱۰ و بیاعتبار اعلام شدن نتیجه انتخابات در هفت استان، گباگبو دوباره به ریاست جمهوری رسید. یک سال بعد، دومین جنگ داخلی ساحلعاج اتفاق افتاد و این بار، فرانسه و سازمان ملل برابر گباگبو ایستادند.
کودک سرباز، نقاشی از ژیلبر گرود. این نقاش و طراح، برای جلوگیری از استفاده کودکان در جنگ، جلوگیری از ختنه زنان و نیز براندازی استفاده از جادوی سیاه به جای درمان پزشکی فعالیت میکند. منبع: ویکیپدیا |
فدراسیون فوتبال ساحل عاج در سال ۱۹۶۰ تاسیس شده است. به جز دو لیگ دسته ۱ و ۲ که حرفهای هستند، لیگ آماتور دسته سه و منطقهای نیز در این کشور فعالند. آنها در سال ۱۹۹۲ قهرمان جام ملتهای آفریقا شدهاند، ولی از سال ۲۰۰۵ توانستند تیمی منسجم بسازند و به جام جهانی برسند. آنها در دو دوره گذشته نتوانستهاند از مرحله اول بالا بروند. فقط دروازه بان ذخیره این تیم در ساحلعاج بازی میکند و بقیه بازیکنان در لیگهای اروپای غربی و ترکیه مشغولند.
ساحل عاج، یک پای رکورد تعداد ضربات پنالتی زده شده در فوتبال است. بازی با غنا و کامرون بعد از ۲۴ ضربه پنالتی با نتایج ۱۱-۱۰ و ۱۲-۱۱ به نفع ساحلعاج به پایان رسید. از دروگبا، یایا توره، کلو توره، کالو و ژروینیو، انتظار زیادی نمیرود. البته حذف از دور گروهی در گروهی که چندان تیمهای درخشانی ندارد، باخت بزرگی برای شاگردان لاموشی خواهد بود.
استادیوم اوفوت-بوانی با گنجایش ۴۵هزار نفر، محل برگزاری مسابقات تیم ملی. منبع: ویکیپدیا |
این نوشته ترجمهای بود از: تیم ملی فوتبال و تاریخ ساحل عاج در ویکیپدیا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر